loading...
یاشاسین تراختور
استقلالیهای مشهور

 

یه لیست کامل از استقلالی های مشهور:

 

محمدرضا گلزار (بازیگر)

 

حمید گودرزی (بازیگر)

 

  نیما شاهرخ شاهی (بازیگر)

 

حسن جوهرچی (بازیگر)

 

پویا امینی (بازیگر)

 

حامد بهداد (بازیگر)

 

رضا عطاران (بازیگر)

 

مجید مظفری (بازیگر)

 

  شهرام عبدلی (بازیگر)

 

فریبرز عرب نیا (بازیگر)

 

شهنام شهابی(بازیگر)

 

بهرام رادان (بازیگر)

 

حسام نواب صفوی (بازیگر)

 

مهران مدیری (بازیگر و کاگردان)

 

سیامک انصاری (بازیگر)

 

سیاوش خیرابی (بازیگر)

 

عبداالرضا اکبری (بازیگر)

 

داریوش ارجمند (بازیگر)

 

بهروز وثوق (بازیگر)

 

ایرج قادری (بازیگر)

 

دانیال حکیمی (بازیگر)

 

رضا توکلی (بازیگر)

 

جمشید مشایخی (بازیگر)

 

خشایار راد (بازیگر)

 

اکبر زنجان پور (بازیگر)

 

مرتضی کاظمی (بازیگر)

 

برزو ارجمند (بازیگر)

 

امیر غفارمنش (بازیگر)

 

علیرضا فراهانی (بازیگر)

 

مهدی میامی (بازیگر)

 

سعید آقاخانی (بازیگر)

 

مهدی امینی خواه (بازیگر)

 

پندار اکبری (بازیگر)

 

علی صادقی (بازیگر)

 

رحیم نوروزی (بازیگر)

 

  امیر نوری (بازیگر)

 

درباره ما
Profile Pic
سایت ورزشی وفرهنگی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • سلام برعزیزان آذری خویی

    آمار سایت
  • کل مطالب : 2
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 4
  • بازدید کلی : 413
  • خبرهای داغ نسوزی


    عشق یعنی یک پدر ... پدری که از شوق عجیبش به پسرش و عشق پنهان پسرش به اون آگاهه و مدتی انتظار کشیده تا در تعطیلات نوروز پسرش رو بیشتر ببینه ولی با آغوشی از دل دریایی و طبع بلندش آقازاده اش رو راهی آبادانی فکری و فرهنگی جامعه اش میکنه ...

    عشق یعنی یک مادر ... مادری که لحظه شماری میکنه لحظه تحویل سال قربون قدوبالای دست گلش بره .. مادری که از تماشای جوونش ذوق میکنه و از اینکه چنین فرزندی تحویل مملکتش داده افتخار! اما "مادرانه" مثل مادر شهدا پسرش رو بدرقه جهادی میکنه ...

    عشق یعنی یک خواهر ... وقتی بعد از چندسال مدرسه و بی حوصلگی از سیستم اموزشی فعلی تصمیم میگیره امسال با برادرش از روزای تعطیل استفاده کنه و یه مسافرت با دل سیر بره ... اما ترجیح میده داداشش برای بقیه بچه های محروم از محبت هم داداش باشه ...

    عشق یعنی یک برادر ... برادری که امسال رو راضی به رفتن داداشش بشه ولی باهاش طی کنه که سال های بعد باید دست اون رو هم بگیری و ببری ...

    عشق یعنی یک همسر ... که حاضر میشه جمع شیرین فامیل و اقوام رو به یک لبخند بچه مسلمون بفروشه تا دوش به دوش کنار شریک زندگیش خودش رو وقف خدمت به مردم سرزمینش کنه! 

    عشق یعنی یک دوست ... که از نبودن دوستش دلتنگ میشه و غصه دار. حتی جای خالی دوستش رو می بینه اما از اینکه دوستش رو به اردوی جهادی با دنیایی از محبت بدرقه میکنه خوشحاله!

    ------------------------------------------

    * تسلیت ایام عزیز فاطمیه س ...

    ** عشق یعنی پدر و مادر عاشق ایران ... 

    *** ان شاءالله دست پر از این اردوی پرنور برگردیم... 

    **** نوای وبلاگ: تقدیم کریم اهل بیت ع تا بعد از بازگشت ...

    ***** این سه چهار روز هم میگـذره ... التــماس دعــا و حلالیــت ...

    + تاريخ سه شنبه بیستم اسفند 1392ساعت 17:48 به قـــلم عاشق ایران | 20دلنوشته

    نمیدونم چطوری از گلوی برخی مسئولین کوچیک و بزرگ پایین میره سه چهار رقم نوشیدنی و خورشت و برنج سر یک سفره! نمیدونم عکسی که از آقای بوق در فضای مجازی سر میز همتاهای سعودی با یک سینی مرغ و گوشت پخش شده چطور ممکنه واقعیت داشته باشه! نمیدونم آدمها چطوری راضی میشن سی چهل میلیون برای یک شرط بندی و مسابقه لایی کشی توی بزرگراه های تهران یک شبه خرج کنند! نمیدونم بودجه محرومیت زدایی کشورمون دست کیا داره خرج میشه ... خیلی چیزها هست که نمیدونم!!

    اما میدونم که یکی از شیک ترین و دلنشین ترین غذاهایی که خوردم عدس پلوی دست پخت آقا پسرای گروه بود! یعنی برنجش که زنده بود و اصلا باهامون دیالوگ میکرد! اون که هیچ! عدساش شبیه هسته های پرتقال و نارنگی! ته دیگشم که اصلا روضه باز!! حالا اینا با همه اوصاف محتوایی اش یک طرف، ظرف پذیرایی از زحمتکشان فخیم و والامقام گروه (مثل من) بعد از شش ساعت کار ممتد یکطرف: تشت صورتی! 

    من به نوبه خودم به دوستان پر استعداد و سرشار از خلاقیت گروه در تاریخی کردن این ناهار تبریک میگم و در عین حال براشون آرزوی هدایت به مسیر عقل ورزی رو دارم!  سعی کنید موفق باشید!!

    ------------------------------------

    * قابل توجه اون افرادی که شامل پاراگراف اولم میشن! همون نمیدونم ها!! قشنگ ترین نکته این پست حرکت قشنگ اون جهادگر نازنینیه که داره دونه های برنج نعمت خدا رو از روی زمین برمیداره! آره بزرگوارها! سفره های شیک چند رقمه نصیب شما دونه های عدس پلوی جهادی مال ما ...

    ** جهادی نویس بروز شد! 

    *** یک تشکر گرم از دوستان بابک نادری از بابت درج پست حقیر در وبلاگ بابک. رفقا! واقعا عاشق ایران رو خوشحال کردید. بیشتر از این ممنونم که نظرات دوستانم رو هم درج کردید : پست "برای یک جهادگر"ِ من دروبلاگ مرحوم بابک نادری.

    **** نوای وبلاگ (محبوب مخاطبانم و خودم) : سلام علی قاسم بن الحسن ع ...

    + تاريخ شنبه هفدهم اسفند 1392ساعت 18:20 به قـــلم عاشق ایران | 22دلنوشته

    " مناطق محروم؟! خودتونو مسخره کنین! دولت فلجه که شماها برین عیدتونو پیش روستاییای دهاتی حروم کنین؟! این قانون همون خداست که یه عده باید محروم و فقیر باشن! همیشه یه عده تندروی بسیجی همه جا هستن! حتما فکر میکنین چقدر آدم های خوبی هستین که به فکر محرومین هستین! لابد عشق شهادتم هستین! آره!؟

    اینجا نظام جمهوری اسلامیه! اگه دولت میخواست به فکر روستاها و مناطق محروم باشه می بود. چیه هرسال پا میشین روزای دور هم بودنتونو حروم خاک و خول میکنین؟! خیر سرتون درس خوندید که شأن و کلاسی پیدا کنین! اون وقت هی مثل این عقب مونده ها پاشید برید یه جایی که نه فایده ای داره! نه امنیت درست حسابی داره!

    ببینم همین شماها پاشدید رفتید اونجا این اشرار گیرتون اوردن نفله تون کردن ارزش داره؟! کله تون بوی قرمه سبزی میده! مثلا سی چهل سال عمر کردین! ولی عین بچه ها می مونید! خودتون رو به هلاکت میندازید! واقعا متاسفم که از شهادت یک تصور احساسی مسخره درست کردین! همسن و سالاتون میرن مدرک میگیرن! بچه میارن! هزار تا پیشرفت و ترقی! شما برید دستی دستی به الافی بگذرونید! "

    خیلی آروم گوش میدم. اونقدر که خشمش دوبرابر میشه. می شنوم اما به دل نمیگیرم.

    " ما خیر شما ها رو میخوایم! میخوایم از زندگی تون لذت ببرین! از جوونی تون کیف کنین! نه اینکه وقت تون رو بریزین توی جوب! بخدا عقلم خوب چیزیه! جوون توی این سن وسال نیاز به آرامش داره! کوه! دریا! جنگل! برای اینکه روحش تازه بشه! نه اینکه بره توی گرد وغبار و آلودگی و گرما و خاک افسرده بشه و مریض! چرا ساکتی؟! به چی فکر میکنی؟! "

    به نگاه پسرها و دخترام فکر میکنم که اگر یک درصد امکانات من رو داشتن با استعدادهای بکر و دست نخورده شون الان برای جامعه شون مایه افتخار و سربلندی همه می بودن! نگاه هایی که قول دادم امسال براشون از شهدا و راه سید الشهدا بگم. از چشم هایی که وقتی داستان حضرت رقیه رو شنیدن دیگه از من خجالت نمیکشیدن و راحت اسمونی میشدن! از چشم های تشنه دانش و توانایی های افراد حداقلی چون من!

    ----------------------------------------------

    * چقدر سخته چیزی رو که "چشیدی" و چشیدنیه، بخوای برای دیگران عقلانی توضیح بدی!

    ** دلم میخواست بهش بگم ما خوشحال میشیم مردم میرن مسافرت. اصلا ما میریم جهادی که افراد بیشتری بتونن مسافرت های قشنگتری برن. شاید خودمون نریم ولی از شادی دیگران لذت می بریم. بقول قیصر: گرچه یاران همه از شادی ما غمگین اند! باز شادیم که یاران ز غم ما شادند ... 

    *** نوای وبلاگ : شیخ حسین انصاریان.

    + تاريخ چهارشنبه چهاردهم اسفند 1392ساعت 19:35 به قـــلم عاشق ایران | 15دلنوشته

    اصلا امید من شده اردوی جهادی! سفرهای کمی تو زندگی نرفتم اما دلنشینی سفرهای جهادی همیشه یه جور خاصی بوده. اغراق نیست! باشه اصلا من تعریف نمیکنم. چون پست امروزمم راجع به خود جهادی نیست. بلکه میخوام از یک جهادگر بنویسم.


    ماجرای این پست به زمانی برمیگرده که یه بار توی اردوی جهادی جنوب شرق کشور بصورت تصادفی با بچه های گروه جهادی دانشگاه باهنر کرمان برخورد میکنیم. یادم نیست چرا و چطور؟ اما خوب یادمه که بچه هاشون چقدر ماه بودن. هنوز چند دقیقه نشده بود که تیم شون با من و دوستانم گرم گرفتن و خیلی زود صمیمی شدیم. چقدر خوب برامون مشکلات گروه های جهادی منطقه و امکانات استان رو تشریح کردن.

    توی نگاه همه بچه هایی که اون ده دقیقه توی ذهنم مونده فقط و فقط این چهره یادمه: بابک نادری. 


    وداعی میکنیم و خیلی زود به مقر برمیگردیم. از اونجا هم عازم منطقه مون میشیم. پی بردن به شخصیت های بزرگی که دقایقی قبل دیدیم واقعا کار ساده ای نیست! 

    به این جمله وقتی بیشتر ایمان میارم که از برابر دیدگانم خبر تصادف غیر قابل باور بابک بهمراه همسرش شمس الضحی حسینی و نوگل نازنینش میگذره! بهمین سادگی! 



    -------------------------------------

    * پست تقدیم به بابک نادری و همسرش.

    ** وبلاگی که دوستان بابک ایجاد کردند : اینجا 

    *** نوای وبلاگ: ای دل! میرسند از راه ...  فرزندان روح الله...

    **** کم کم روز شمار جهادی عاشق ایران هم آغاز میشه ان شاءالله !
    + تاريخ یکشنبه یازدهم اسفند 1392ساعت 15:37 به قـــلم عاشق ایران | 19دلنوشته

    دوستم همفکر من نیست. بیراهه نمیگوید اما عقاید و انتقادهایش کمی تند است.

    هروقت میدان انقلاب میرسیم میگوید: اینجا "انقلاب"! جایی که علم و دانش "می میرد".




    ---------------------------------------------
    * تمام بهار تحصیلی و شکوفایی علمی و رقابت مهارتی دانشجویان کشورمان، در ارائه پایان نامه برتر و منابع قوی علمی است. آن وقت ظهور پایان نامه در پنج دقیقه! ارائه تحقیقات جهت رزومه معتبر و نمره بالاتر در آی اس آی فقط با پنجاه هزار تومان! رشته و موضوع با شما کار شیک و شکیل از ما!

    ** جالب اینکه این معضل وحشتناک که درحال خشکاندن درخت علم و ذوق و شوق علمی است، نه به وزارت علوم مربوط است نه به وزارت ارشاد و نه حتی شهرداری! لابد این هم به جریان انحرافی مربوط است!!!

    ** نوای وبلاگ برای این مصیبت بزرگ علمی کشور پیدا نکردم. توسل به شهدا کردم. نوای وبلاگ: طلاییه!

    + تاريخ یکشنبه چهارم اسفند 1392ساعت 18:0 به قـــلم عاشق ایران | 20دلنوشته

    دلم برای هویزه تنگ شده است .. 

    خادمی هویزه ... چوب پر بدست گرفتن ... برای فریاد خوش آمدگویی که به میهمانان پابرهنه شهدا سر دهم ... از بزرگی و شکوه شهدا و افتخار خادمی قطره اشکی بریزم و سر به زیر بیندازم ولی برای اینکه امر راهنمایی زائران را بعهده دارم مجبور باشم با گوشه چفیه صورتم را خشک کنم ...

    ای شهدا ... من دلم گرفته است ... سوالی دارم ... چقدر باید اشک فراق شرهانی و شلمچه میهمان خلوت هایم شود تا بلکه رزق این دل بهانه گیر کنید خاک های گرم دیارتان را ... ؟

    باشد! قول میدهم ... شما مرا بطلبید من قول میدهم سمت مزارتان نیایم ... قول میدهم کارت خادم الشهدا به سینه نچسبانم... قسم میخورم نام بزرگ مادر سادات را در بدرقه میهمانان تان بر زبان الکنم نیاورم ... حتی چوب پر های خادمان را هم برندارم و شما منت سرم بگذارید تا گمنامانه فقط و فقط سرویس بهداشتی بشویم ...

    آخر ... آخر وقتی راوی میگوید دو زانو بنشینید رو به بیابان .. قبله دل تان را پیدا کنید ... کربلا 300 کیلومتر ... از شهدا گرفته اید کربلایتان را ...؟ آن وقت میخواهم مثل بچه هایی که از رو برگرداندن مادران شان بغض میکنند برای دوری از پدرم سید الشهدا اشک یتیمی بریزم ... 

    آخر ... این دل مگر چقدر تحمل دارد؟ مگر آب و هوای خاکی این شهر چقدر سر سازش دارد؟ مگر یک ظرف چند نوع مظروف را میتواند در خود جای دهد؟ هرچند دیگر دلی نمانده است که بخواهم برایش نگران باشم ... دلی که کاروانسرای زمینیان شده و با هرچیزی آرام میگیرد ، همان بهتر که طلبیده ی آسمانی ها نشود ... 

    از راه دور سلام میدهم ... به همه شهدای بزرگ سرزمینم ... صفای طلائیه نصیب آنان که پای دل شان لیاقت برهنه شدن روی خاک دیار شهدا را دارد ... ای مسافران شهدا! فراموش نکنید دعای خیر همین زمینی ها برای تان آبرو شده تا از جانب ما به میهمانی خداوند بروید ... عشق بازی تان با شهدا دلمرده های شهر نشین را از خاطر زهرایی تان نبرد ...

    سلام ما را به شهدای تفحص برسانید ... به حاج علی حاتمی ... به جایگاه پرواز شهیدان ... به دوکوهه .. به سه راهی شهادت ... به هرجا که بغض کردید و یاد حسین بن علی علیهما السلام افتادید ... هرجا که یادتان آمد چقدر خوش سعادت بودید و چه خوب میزبانانی داشتید ...

    --------------------------------------------

    * پنجره زیباست اگر بگذارند ...  چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند ...

    من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم ... عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند ...

    + تاريخ پنجشنبه یکم اسفند 1392ساعت 13:21 به قـــلم عاشق ایران | 34دلنوشته

    مخاطب اين پست شخص شما!! بله شخص شما! 

    شمايي كه پدر و مادريد و خواستيد كه باشيد! اما براي بچه هاتون بهترين سيستم تربيتي رو اتخاذ نميكنيد!

    شمايي كه پسر يا دختر خونواده اي اما بود ونبودت فرق خاصي نداره!

    شمايي كه دكتر و مدرس و استاد و سخنران مملكت هستي و فقط از علم و عالمي "نمره" دادن رو فهميدي!

    شمايي كه مسئول ارگان ارزشي هستي ولي حواست نيست چطور زندگي ميكني!

    شمايي كه بازاري هستي و جنس مردم دست توئه! ولي امانتدار مال مردم نيستي!

    شمايي كه وبلاگ نويسي! ولي دور خالی میزنی و بود ونبود مطالبت فرقی حداقل بحال خودت هم نداره!

    و همینطور شمایی که مثل عاشق ایران دیگران و اعمال و رفتارهاشون رو خوب خوب می بینی ولی خودت رو نه!

    -------------------------------------------------

    * برای "چ" فقط میتونم بگم بیشتر از ابراهیم حاتمی کیا خوشحالم تا فیلم. از بودنش (اگه بخاطر حرف خودش نگیم بازگشت!) درسینمای دفاع مقد